شبحی سرتاسر ایران را فراگرفته است.شبحی که خواب از چشم دولتمردان یاغی ربوده است.شبحی که بر فراز سرهای آشفته حاکمان و کودتاچیان سنگینی می کند و آن چیزی جز نابودی ستمگران و گردنکشان نیست.مرگی که چوبه های دار را هم یارای مقابله با آن نیست.
جنازه های بر دار آویخته کابوس بزدلان و جلادان است ؛آنها نمردند زنده اند.زنده اند تا سرنوشت مضحک حاکمان جهل واستبداد را برای تاریخ روایت کنند.آنان سرافرازان تاریخند و این را حاکمان مفلوک نمی دانند .
مگر زندان کافی نبود؟کشتن معترضان در خیابان ها کافی نبود؟
مگر تباه کردن زندگی انسان ها کافی نبود؟
مگر تماشای کسی که در زیر چرخ های ماشین هایتان دست و پا می زد کافی نبود؟
اینک اعدام؟
چه پیش آمده است؟
آیا جز این این است که اگر در اوج مشروعیت بودید نیازی به این ها نبود؟
صدور احکام سنگین برای فعالین سیاسی ، دانشجویی، کارگری و زنان ، زندان های بلند مدت و اعدام در روز های اخیر به امری عادی و روزمره برای حاکمان بدل شده است.
صدور و اجرای حکم اعدام دل هر انسان شرافتمندی را به درد می آورد.تباهی زندگی جوانانی که زندگی را برای همه می خواهند دل را خون می کند و اشک های مادرانی که هنوز فقدان عزیزانشان را باور نکرده اند ، انسان را از خود بیخود می کند.
--
کبک آگاه است
به امـــــ/\ـــــد آزادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر